استایل ویکتوریا بکهام
آهای آزادی!
اگر روزی به سرزمین من رسیدی، در قالب پیرمردی سیاه پوش با ریش سپید و عبای سیاه
با لهجهای غریب و فرهنگی عرب و چشمهایی سرد و ترسناک نیا.
برایمان از مرگ نگو. به گورستان نرو، گورستان پایان است، نباید آغاز باشد.
ای آزادی!
اگر روزی به سرزمین من رسیدی، با شادی بیا.
با چادر سیاه و تحجر و ریش نیا، با مارش نظامی و جنگ نیا، با آواز و موسیقی و رنگ بیا.
...
آی آزادی،
اگر به سرزمین ما آمدی، با آگاهی بیا. تا بر دروازههای این شهر تو را با شمشیر گردن نزنیم،
تا در حافظهی کند تاریخ نگذاریم که تو را از ما بدزدند، تا تو را با بیبندوباری و
هیچ بدل دیگری اشتباه نگیریم...
سلام...
از اونجا که بعد از تولد هارپر ویکتوریا زیاد از خونه ویلایی در مالیبو بیرون نمیاد،فقط عکس دیوید
و هارپر رو جالب دیدم که بذارم و البته پیام ویکتوریا در توییتر:
بقیه این آپ رو اختصاص می دم به یک سری از عکس های قدیمی تر ویکتوریا...
۵۰عکس زیر رو از ارشیوم جدا کردم...به نظرم از زیباترین استایل های ویکتوریا هستن:
(با سیو عکس ها اونها رو با اندازه واقعیشون ببینین)(منتظر بمونید تا تمام عکس ها باز شه)
خب من ایمان دارم که ویکتوریا زیباترین استایل ممکن رو داره...این استایل که برگرفته
از شخصیت و نوع زندگی ویکتوریا هست،یهترین نوعی از انتخاب لباس و ارایش رو برای
هر شرایط،مراسم و موقعیتی داره...فقط کافیه ۴ عکس زیر رو ببینین!!
در زیر هم ۱۰ تا از طرح های زیبای ویکتوریا رو ببینین:
اگر کوسه ها ادم بودند...
دختر کوچولوی صاحبخانه از آقای "کی " پرسید:
اگر کوسه ها آدم بودند با ماهی های کوچولو مهربانتر میشدند؟
آقای کی گفت:البته !اگر کوسه ها آدم بودند
توی دریا برای ماهی هاجعبه های محکمی میساختند
همه جور خوراکی توی آن می گذاشتند
مواظب بودند که همیشه پر آب باشد
هوای بهداشت ماهی های کوچولو را هم داشتند
برای آنکه هیچوقت دل ماهی کوچولو نگیرد
گاه گاه مهمانی های بزرگ بر پا میکردند
چون که گوشت ماهی شاد از ماهی دلگیر لذیذتر است
برای ماهی ها مدرسه می ساختند
وبه آنها یاد می دادند که چه جوری به طرف دهان کوسه شنا کنند
درس اصلی ماهی ها اخلاق بود
به آنها می قبولاندند که زیبا ترین و باشکوه ترین کار برای یک ماهی این است
که خودش را در نهایت خوشوقتی تقدیم یک کوسه کند
به ماهی کوچولو یاد می دادند که چطور به کوسه ها معتقد باشند
وچه جوری خود را برای یک آینده زیبا مهیا کنند
آینده یی که فقط از راه اطاعت به دست میایید
اگر کوسه ها آدم بودند
در قلمروشا ن البته هنر هم وجود داشت
از دندان کوسه تصاویر زیبا ورنگارنگی می کشیدند
ته دریا نمایشنامه یی روی صحنه می آوردند که در آن ماهی کوچولو های قهرمان
شاد وشنگول به دهان کوسه ها شیرجه میرفتند
همراه نمایش آهنگهای محسور کننده یی هم می نواختند که بی اختیار
ماهیهای کوچولو را به طرف دهان کوسه ها می کشاند
در آنجا بی تردید مذهبی هم وجود داشت
که به ماهیها می آموخت
"زندگی واقعی در شکم کوسه ها اغاز میشود"
"برتولد برشت
من می گم: آخه دلم بود،اونکه افتاده به خاکت!
تو میگی:سرت سلامت،آیینه ها زلال و پاکه...!!!
تا بعد..........................